شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۴۲ ب.ظ
میخواهم
روزی نقشِ زنی ایرانی را بازی کنم
خودش میگوید
«قومیت مبهمی» دارد یعنی پیشینهٔ قومی- فرهنگیاش را از چهرهاش نمیتوان حدس زد.
هنگام تماشایِ «عربهای رقصان» ساختهٔ اران ریکلیس، او نقشِ زنی فلسطینی را بازی
میکند که همسرش مبارزِ چپگرایِ ضدِ اشغالِ اسرائیلیها است. این سوال در ذهن
بیننده نقش میبندد که آیا این شخصیت که با این ظرافت نقش زنی فلسطینی را بازی میکند
اهل فلسطین است یا نه؟
پاسخ نه
است. البته مادرِ این هنرپیشهٔ متولدِ فرانسه، اهل لبنان است و به همین دلیل میگوید
فلسطین همیشه جایگاه خاصی برای او داشته است اما بازی در نقشِ ملیتهای مختلف از
ویژگیهای او است. در سریالِ آمریکاییِ «استرایکبک» که در آفریقای جنوبی فیلمبرداری
شده است، به زبانِ انگلیسی نقشِ شخصیتی نیجریهای را بازی میکند. در «سرنوشت رم»
محصول فرانسه، به زبان یونانی و لاتین نقش کلئوپاترا را بازی میکند و در سریالِ
تلویزیونیِ «هیرو کورپ» که در فرانسه خیلی محبوب بوده است، نقش ابرقهرمانی هندی را
برعهده دارد. در فیلمِ الجزایری که تازه بازی کرده است نقشِ شخصیتی بربر را دارد.
خودش میگوید هدف بعدیاش بازی در فیلمی ایرانی و به زبان فارسی است.
با
لتیسیا که آشنا شوی خیلی زود میفهمی مثل خیلی از بازیگرها نیست. تواضع خاصی دارد
و راحت دربارهٔ خودش حرف نمیزند اما از موضوعاتِ مختلف مطلع است و با آن لهجهٔ
غلیظ فرانسوی آماده است تا دیدگاههایش بهچالش کشیده شود. در طول جشنوارهٔ فیلمِ
لندن چند بار همکلام شدیم و هربار بحث به موضوعات مختلف هنری و اجتماعی کشید، از
میزانِ معلومات و زیباییِ کلامش متعجب شدم.
پیش از
ورود به سینما درسِ معماری میخوانده و سپس در چندین مدرسهٔ عالیِ بازیگری در
پاریس و نیویورک درس تئاتر خوانده است. از دانشگاهِ سوربون مدرکِ پایانِ تحصیلاتش
را گرفته و پایاننامهاش را مجلهٔ تئاترِ «رجیستر» چاپ کرده است.(هیچ کدام از اینها
را در مصاحبه نگفت) رویِ صحنهٔ تئاتر هم سابقهٔ کمی ندارد؛ از آندروماکِ راسین تا
«اختلاف» (از کلاسیکهای کمدیِ فرانسوی) تا اپرتای «فی فی».
لتیسیا
در جشنوارهٔ فیلمِ لندن توجه خیلی را به خود جلب کرد، در یکی از مهمانیهایِ
جشنواره که به فیلمِ ستارهٔ بزرگی مثل جنیفر لارنس مربوط بود و قاعدتا بیشتر
توجهها معطوف به او، بهطورِاتفاقی سخنانِ مابین دو تهیهکننده را شنیدم که میگفتند
این بازیگرِ لبنانی- فرانسوی از آن ستارههایی است که هنوز برای دیدن پیشرفتهایش
زمان بافی است.
در طبقهٔ
بالایِ رستورانی در لندن که جشنواره آن را رزرو کرده بود با او گفتوگو کردم.
کجا
به دنیا آمدید و بزرگ شدید؟
در جنوب
فرانسه به دنیا آمدم و همانجا هم بزرگ شدم.
برای
ما از خانواده و پیشینهتان
بگویید.
مادر من
لبنانی و اهل بیروت است و سابقهٔ پیچیدهای دارد. پدرم فرانسوی است و متولد کشورِ
آفریقای مرکزی و شهر بانگی، ده سال هم همانجا زندگی کرده است. این پیشینهٔ متنوع
چشمهای من را باز کرد. مادرم بهخصوص پیشینهٔ پیچیدهای دارد چون نیمیمسیحی،
نیمی مسلمان و مادربزرگاش هم یهودی است.
اولین
بار چه شد که جذب سینما شدید؟
درس
معماری میخواندم و اهل نقاشی بودم. جذب سینما شدم چون میخواستم داستان بگویم و
خیلی هم اهل نوشتن بودم و به نظرم یکی از بهترین راههای موجود برای داستانگویی
استفاده از فیزیک خودم بود.
شما
کار بازیگری را در کشوری شروع کردید که سینمایی بسیار غنی دارد. از طرفی اما شما
عرب بودید و فرانسه همیشه رابطه سهلی با عربها
نداشته است. آیا با مشکلات خاصی در این زمینه روبرو بودید؟
راستش را
بخواهید بله. اما من همیشه خودم را فرانسوی میدانم چرا که فرهنگام فرانسوی است.
وقتی کم سن و سالتر بودم کمی دشوار بود. نژادپرستی در دهه ۱۹۸۰ بیداد میکرد،
هنوز هم کمی وجود دارد. بهعنوانِ بازیگر صورتِ مخلوطِ من کار را برای فرانسویها
سخت میکند چون دنبال تیپهای خیلی آسان و واضح هستند و من واضح نیستم، من قومیت
مبهمی دارم، با نگاه کردن به من نمیفهمید اهل کجا هستم. همین به من امکان میدهد
در نقشهای بسیار متفاوتی بازیکنم و همین است که به زبانهای مختلفی بازیکردهام.
من چهرهٔ فرانسوی ندارم، البته میتوانم نقش زنی فرانسوی را بازی کنم زیرا فرانسه
در ضمن کشوری است از صورتهای مخلوط اما فهمِ این قضیه برای بعضیها خیلی طول میکشد.
در
فیلمِ «عربهای
رقصان» از بازیکردن در نقشِ زنی فلسطینی چه احساسی داشتید؟ شما پیشینهٔ عرب دارید و فلسطین همیشه جایگاه
خاصی برای عربها
و از جمله عربهای
فرانسه داشته است.
البته که
برایِ مادر من که لبنانی است فلسطین جایگاهی بسیار خاص دارد. زمانی که در این نقش
بازی میکردم متوجه شدم در اسرائیل هم، قوم و خویش دارم. این نکتهای بسیار جالب و
مهم بود. برای من، بازی در نقشِ فلسطینی خیلی مهم است در صورتی که بتوانم نقش زنی
اسرائیلی یا یهودی و زنی لبنانی را نیز بازی کنم. این بازی در نقش ملیتهای مختلف
برای من مهم است چون میتوانم نمادی از تلاقی فرهنگها باشم و نشان دهم که ما همه
یکی هستیم.
اولین
بار که فیلمنامه را خواندید چه احساسی داشتید؟
خوب این
داستانی واقعی است. برای من خیلی مهم بود که داستانِ فیلم برگرفته از یک کتاب است.
سید قشوع نویسندهای است بسیار مشهور و مستعد، از عربهای اسرائیل و فلسطینی.
انگار جهانی به کلی تازه جلوی چشم من باز میشد. تمام عمرم از فلسطین و اسرائیل
شنیده بودم اما هرگز در این موضوع غرق نشده بودم. اولین بار که فیلمنامه را خواندم
احساس کردم که این داستانی است که باید گفته شود زیرا پیامی واقعی از صلح دارد،
حتی اگر پیامی باشد پیچیده و نه خوشخیالانه. بعضی مواقع فهمِ بعضی چیزها دشوار
است، مثلا اینکه چرا شخصیتِ اصلی فیلم اینطور رفتار میکند…
بگذارید
کمی در این مورد بپرسم. همانطور که در حرفهای
قبلیمان
گفتم من از شخصیت اصلی خوشم نیامد. شما فکر نکردید او زیادی ضعیف است؟ مثلا چرا
مدرسه را بهخاطرِ آن دختر رها میکند؟ نمیتوانست
بماند و سعی کند کاری انجام دهد یا بیشتر پافشاری کند؟ فکر نمیکنید
بینندگان انتظار داشتند او مقاومت بیشتری از خود نشان دهد؟
به نظرم
نکته بسیار مهمی وجود دارد خود من فقط وقتی فهمیدم که مدتی در تلآویو زندگی
کردم و پیش از رفتن به آنجا نمیدانستم. به نظرم کسانی که مثل شما فکر میکنند
آن چیزی را که من دیدم ندیدهاند و آن احساسی را که من داشتم نداشتهاند. آنچه من
دیدم این بود که مردم فلسطین و مردم اسرائیل از اوضاع خستهاند و اگر این شخصیت
عرب-اسرائیلی و فلسطینی (پسر من) خسته است و بعضی مواقع زیادی عقبنشینی میکند به
این خاطر است که میخواهد زندگی معمولی داشته باشد و از مقاومت خسته شده است. هر
دو طرف، حتی جوانانِ اسرائیل هم از جنگ و این اوضاع خسته شدهاند.
من ایاد
را شخصیتی میبینم که درتقلا است هویت خود را در جامعهای بسازد که شیوهٔ حکومتی
او را مجبورمیکند بخشهایی از خودش، از آن چیزهایی که با آنها بزرگ شده را کنار
بگذارد. او برای بقا به زندگی ادامه میدهد اما این چالشها در ضمن به او امکان میدهد
رو به افقهایِ جدید بگشاید، از داستان خودش بیرون بیاید، در کنار مردمی متفاوت
قرار بگیرد و با بخشهایِ دیگر جامعهاش ارتباط برقرار کند. فیلم هم در واقع
دربارهٔ انسانیت مشترک، تبادل بین فرهنگها و پیغامی است که این شخصیت با خود میآورد.
فیلم میخواهد بگوید و تکرار کند که ما باوجود همهٔ تفاوتها یکی هستیم. این آن
احساس عمیقی است که ما میخواهیم تماشاگران این فیلم داشته باشند، اینکه چنین
چیزی را ممکن بدانند. این هم راه دیگری است برای آوردن پیغام امید و پیشروی به سوی
صلح و من افتخار میکنم که بخشی از پروژهای هستم که چنین ارزشهایی را بیان میکند.
من
که قانع نشدم. بپردازیم به موضوعی دیگر. شما در این فیلم عربیِ فلسطینی صحبت میکنید.
در فیلمهای مختلف به زبانهای مختلفی بازی کردهاید. در آخرین فیلمی که در
الجزایر بازی کردید به زبان آمازیق صحبت میکنید . پیشتر به زبان یونانی و لاتین
هم فیلمهایی بازی کردهاید. کمی دراینباره توضیح دهید.
من این
فرصت را داشتهام که به هشت زبان در فیلمهایی بازی میکنم که اولین مورد به زبان
یونانی و لاتین در نقش کلئوپاترا بود.
بازی
در نقشهای مختلف و به زبانهای مختلف چگونه تجربهای بود؟
خارقالعاده
بود. هفت سال در مدرسه درس لاتین خوانده بودم و نمیدانستم به چه دردی میخورد.
حالا میدانم. میدانید که در دربار سلطنتیِ مصر هم به جای مصری، یونانی صحبت میکردند.
بله،
دربار اسکندریه.
دقیقا. خیلی
جالب بود. انسان با هر زبان میتواند یک فرهنگ و یک جهان جدید را کشف کند. یونانی
را فونتیک یاد گرفتم، یعنی ساعتها تکرار و تکرار تا اینکه بالاخره بتوانی به
لهجهٔ درست برسی. اما یونانی و لاتین دشوارترین زبانها نبودند. دشوارترین بربری
یا آمازیق بود، زبانِ بسیار دشواری که عشایرِ الجزایر، تونس، مراکش و چند کشور
دیگرصحبت میکنند. من نسخهٔ الجزایریِ آن را صحبت میکردم. چهار ماه از عمرم را
در این کشور گذراندم و توانستم واقعا با فرهنگ آنجا آشنا شوم. در این فیلمِ آخر
هم که به زبان فلسطینی صحبت میکنم و چند جمله هم به عبری میگویم. میخواهم همیشه
به همین روند ادامه دهم.
بازی در
این زبانها به من بهعنوان بازیگر امکان میدهد نسبت به دیگران و به جهانهای
متفاوت گشادهرو باشم و فقط بر خودم متمرکز نباشم. جهان عظیمی وجود دارد که انسان
باید آن را پیدا کند. نقشها من را به مکانها، فرهنگها و مردمِ ناشناخته و محشری
میبرند. خیلی دشوار است اما من احساس خوششانسی میکنم. از عبری که بگذریم، یکی
از زبانهایی که واقعا مجذوب آن هستم زبان فارسی است. بهتازگی یک تست بازیگری به
فارسی داشتم و واقعا از آن لذت بردم. عاشق کیفیت موسیقیایی فارسی هستم. واقعا
مجذوب ایران هستم چون برای من اسرارآمیز و کشوری بسیار پیچیده است. شاید هم آن
بخشِ لبنانی من است که باعث میشود به آن احساس علاقه کنم.
تاچهاندازه
با سینمایِ ایران آشنا هستید؟
بیشتر از
همه اصغر فرهادی و نادر همایون را میشناسم. البته کار مرجان ساتراپی را هم خیلی
دوست دارم. همیشه دو موضوع متفاوت در فیلمهای ایرانی وجود دارد که توجهام را جلب
میکند: یکی بعد سیاسی است و دیگری بعد روانی. مثلا در فیلمهای اصغر فرهادی حرفهای
سیاسی زده میشود اما بهطور موازی با ساخت شخصیتها، یعنی امر سیاسی همیشه با امر
روانی مرتبط است. اما آنچه در سینمایِ ایران و در جهان ایران بهروشنی با من
ارتباط برقرار میکند زنان هستند. به نظرم دربارهٔ زنانِ ایران حرفهای زیادی میتوان
مطرح کرد. همین است که میخواهم روزی نقشِ زنی ایرانی را بازی کنم و تمام درگیریهای
روزمره او را به تصویر بکشم. همین است که مرا جذب میکند.
شنیدم
که دوست دارید با بعضی از کارگردانهای ایرانی کار کنید؟
بله
بسیار دوست دارم. فکر میکنم صورتام به ایرانیها شباهت دارد. (با خنده).
با
آقای فرهادی هم دیدار کردید؟
بله در
کنسولگری فرانسه در لسآنجلس ایشان را دیدم. خیلی دوست دارم با ایشان کار کنم.
در
سطح جهانی با چه کارگردانهایی
دوست دارید کار کنید؟
پاسخ
راحتی است، خیلی دوست دارم با پل توماس آندرسون کار کنم چون از سابقهٔ او درشگفت
هستم. او به هرچه دست میزند عالی از کار درمیآید. بهشدت منتظر فیلم آخر او هستم
که امسال بیرون میآید.
در ضمن
احساسِ بسیارنزدیکی با کارِ زاویهٔ دولان دارم. عجیب آنجا است که یکی از فیلمهایِ
محبوب من فیلمی است که شاید کمتر از بقیه فهمیده میشود: «تام به مزرعه». برای من
تصویرِ این فیلم از سوءاستفاده و بازی با آدمها بسیار ظریف و بینقص است. به
موضوعات مختلف عالی پرداخته شده است، مادر، تحولِ بدن، ابهامات… تمام شخصیتهای
او پیچیده هستند و بیش از یک لایه دارند و شیوهٔ عشقورزیدن او به زنانِ نیز فوقالعاده
است.
در
پایان میخواهم دربارهٔ «استرایک بک»، سریال تلویزیون محبوب شبکهٔ اچ بی او که در
آن بازی کردهاید بپرسم. این اواخر دیدهایم
که سریالهای
این شبکهٔ پیشتازِ تولیدِ سینمایی واقعا قابلتوجه بودهاند
و موضوع فقط تولیدِ سریالِ تلویزیونی در محدودهای
خاص نیست. از بازی در این مجموعه چه احساسی داشتید؟ چه معنایی برای شما داشت؟ دوست
دارید باز هم سریال بازی کنید؟
ریتم و
شیوهٔ کار برای تولیدِ فیلم و بیانِ داستان کاملا متفاوت است اما کیفیت تلویزیونِ
آمریکا این روزها بسیار بالا است و بسیار جالب و کاملا متفاوت، مثل دو هنر متفاوت
اما بسیار نزدیک. کیفیتِ فیلمنامههایِ تلویزیونی این روزها خیلی بهتر از گذشته و
پیچیدگیِ شخصیتها خیلی بیشتر است، به ما بازیگرها موقعیتهایی ارائه میکند که
زمانی واقعا وجود نداشت.
۰
۰
۹۷/۰۴/۱۶