يكشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۵:۳۳ ق.ظ
تابستان 1986 ، آندره ی تارکوفسکی در واپسین
سال زندگی اش طرحی را به دوستش دکتر ابو دمانت هدیه داد : یک درخت ، و یک صلیب ارتدکس
روسی ، بر فراز گوری . نشانه هایی از زندگی و مرگ در کنار هم . بعد ها که ابو دمانت
"در جست و جوی زمان گم شده" را درباره ی تبعید و مرگ تارکوفسکی می ساخت ،
این هدیه را در فیلمش نشان داد و گفت : « او گورش را برایم کشیده بود . نقاشی اسرار
آمیزی است ، گشودن رمزش دشوار است . چسمی به ریشه های درختی می نگرد . خواهرش عکسی
از کودکی او دارد که در آن او روی ریشه ی درختی عظیم نشسته است . او هرگز این طرح مرموز
را برای من رمزگشایی نکرد .»
تارکوفسکی هیچ گاه به گشودن رازهای هیچ
یک از آثارش رغبتی نداشت . بی شک خود از بسیاری از آن ها آگاه نبود . اما این طرح خاص
را می توان نشانه ای موجز از سراسر کار
هنری او دانست : حضور مداوم ، بی انتها
، و راز آلود زندگی ، شکلی از زندگی که اگرچه هرگز آسوده نیست ، اما مرگ دورترین غدغه
ی آن است .
(قسمتی از مقاله "بارانِ تارکوفسکی" نوشته صفی یزدانیان
)
۰
۰
۹۷/۰۴/۲۴