آموزش سینما

آموزش فیلمسازی و فیلمنامه نویسی و عکاسی

آموزش سینما

آموزش فیلمسازی و فیلمنامه نویسی و عکاسی

آموزش سینما

این وبلاگ برای علاقه مندان به هنر فیلمسازی و عکاسی و فیلمنامه نویسی ایجاد شده است .

هدف این وبلاگ باز نشر مطالب سینمایی و هنری میباشد.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

نیکی کریمی، بازیگر و کارگردان موفق سینمای ایران، بارها به عنوان عضو هیئت داوران در جشنواره های داخلی و خارجی بسیاری شرکت داشته است. او امسال از داوران بخش اصلی مسابقه (سودای سیمرغ) در جشنوارۀ فیلم فجر بود. به همین مناسبت با او گفتگویی داشته ایم که می خوانید.

شما سابقۀ داوری در جشنواره های خارجی داشته اید. به یاد دارم در جشنوارۀ فیلم ابوظبی که داور بودید، جایزه دستآورد یک عمر فعالیت هنری را به کلودیا کاردیناله اهدا کردید. آیا امسال اولین بار بود که در جشنواره های داخلی داوری می کردید؟
در ایران، سال پیش در فجر بین الملل داور بودم، ولی در بخش فجر ملی اولین بار بود.

فرق زیادی بین داوری در فجر و جشنواره های خارجی دیدید؟
واقعیت اش این است که در بخش داوری، نه. چون خودم خیلی مشتاق بودم که ببینم داستان چه جوری است و چه اتفاقی خواهد افتاد؛ چقدر مقدور است که روی سلیقه های خودمان بمانیم، و یا اصلاً رأی گیری دموکراتیکی وجود خواهد داشت یا نه. ولی برخلاف انتظارم، دیدم که خیلی هم دموکراتیک بود. یعنی ما هر فیلمی را روی تخته رأی گرفتیم و آخر سر برای تمام رشته ها رأیها را جمع زدیم و هرکسی که بیشترین رأی را آورد، سیمرغ به او داده شد. از این لحاظ، هیچ فرقی با داوری در جشنواره های خارجی نداشت جز اینکه ــ و حتی در فجر بین الملل هم من این حس را نداشتم ــ در این بخش به خاطر اینکه دوستان و همکاران خودم بودند، تصمیم گیری برایم خیلی حساس و سخت بود. همه آدمهایی بودند که می شناختم شان، و بالأخره سینمای ایران است و هرکسی هم انتظاراتی از آدم دارد، ولی باید همۀ اینها را می گذاشتم کنار و خیلی منطقی و وجدانی قضاوت می کردم.

 

بعد از اتمام داوری کسی هم آمد گله کند که مثلاً چرا به این و آن رأی دادید؟
گله مندی شخصی که خیلی زیاد داریم. یعنی آدم هایی را این ور و آن ور می بینم که می گویند چی شد؟ مثلاً یک فیلمبردار می آید و می گوید چرا من کاندید نشدم، یک منتقد می آید و می گوید چرا فلانی کاندید نشد؟ در صورتی که واقعیت این است که رأی نیاوردند.

آیا پیرامون فیلم ها بحث و جدل هم زیاد بود یا فقط رأی ها را جمع می زدید و انتخاب می کردید؟
به نظر من، تنها تفاوتی که با جشنواره های خارجی داشت این بود که در جشنواره های آن طرف، وقتی که فیلمی را می بینیم خیلی از داورها دوست ندارند همان لحظه دربارۀ فیلم حرف بزنند. مثلاً می گویند برویم یک چای بخوریم یا سیگاری بکشیم، یکی راه می رود. بعد از مدتی می آیند و درباره اش حرف میزنند، حتی شاید آن روز نه. ولی اینجا وقتی ما فیلم را می دیدیم، بلافاصله بعد از یک استراحت کوتاه می نشستیم و حرف می زدیم.

معیار شخصی خودتان برای فیلم خوب چیست؟
من این معیار را سالها است که دارم. همیشه فکر می کنم که فیلم خوب فیلمی است که به ما یک دیدگاه شاعرانه می دهد. یعنی کاری می کند که تلنگری به ما بزند، و وقتی که چراغ ها روشن می شوند احساس کنیم که باید به انسانیت فکر کنیم. به خودمان فکر کنیم و وجدانمان. احساس می کنیم که باید به این موضوع فکر کنیم که چطور می توانیم آدم بهتری بشویم و چه کارهایی می توانیم بکنیم. یعنی یک قلقلک شاعرانه به ذهنمان می دهد. این همیشه ملاک من بوده. خوشبختانه به دو تا فیلم رسیدیمایستاده در غبار و ابد و یک روز) که این قابلیت ها را داشتند. در خارج هم اینطوری نیست که شما یک جشنواره می روید ده تا فیلم خوب ببینید؛ همان دو سه تا فیلم خوب می بینید. بقیه اش یک حالت انزجار، حال بد، احساس کثیف روحی و چیزی پیش می آید که انگار شما آدم بهتری نیستید. به نظر من کار هنر، از موسیقی کلاسیک گرفته تا سینما ــ مثلاً وقتی فیلم های ایناریتو را میبینید ــ این است که با وجدانتان سروکار داشته باشد. و این دو تا فیلم واقعاً این حرف و حس و حال را داشتند، و به نظر من در سطح سینمای جهان بودند. و این خوشبختی ما بود، چون پس از چند روزی که فیلم می دیدیم، من خودم ــ شاید هم با کسی مطرح نکردم ــ ولی می گفتم آیا ما به آن فیلم خوب خواهیم رسید؟ ولی وقتی که این دو فیلم را دیدم خیالم راحت شد.

 

در جوایز اسکار، برای جایزۀ فیلمبرداری، فیلمبردارهای عضو آکادمی رأی می دهند و برای صدابرداری، صدابرداران. فکر می کنم فقط برای جایزه های اصلی، مثلاً بهترین فیلم و هنرپیشه، تمامی اعضای آکادمی رأی می دهند. شما این بخش های فنی مانند صدابرداری، فیلمبرداری، طراحی صحنه را چگونه قضاوت می کردید؟
خب آن اسکار است، ولی مثلاً در جشنوارۀ کن اینطور نیست. در کن هم داورها از رشته های مختلفی اند و دور هم می نشینند. ولی کاری که کردیم این بود که آقایی به نام محمد داوودی، از فیلمبرداران پیشکسوت، بین مان بود. وقتی که رأی های نهایی را دادیم، به آقای داوودی گفتیم که اینها انتخاب های ما هستند و شما نظرتان را بگویید؛ خوشبختانه هم سلیقه بودیم. یا مثلاً در مورد بازی ها به من می گفتند که نظر نهایی را شما بگویید، ولی باز با همفکری کار کردیم. به نظر من سینما یک هنر گروهی است. ما چند کارگردان داشتیم، یکی دو تا تهیه کننده، و یک فیلمبردار.

رئیس هیئت داوران هم راهنمایی می کرد؟
ما رئیس نداشتیم.

فیلمها را با هم می دیدید و بعد از فیلم دیگر بحثی نبود راجع به آن فیلم؟ فقط رأی تان را می دادید و دیگر راجع به آن بحث نمی کردید؟
نه، بحثی در کار نبود.

مثلاً اگر یک فیلم را روز دوم دیده باشید و فیلمی که روز آخر دیده باشید ــ این فاصله ای که بین دیدن اینها پیش می آید ــ مشکلی پیش نمی آمد؟ آن موقعی که فکر می کنید به چه فیلمی جایزه بدهید، یک فیلمی که تازه دیده اید و کاملاً توی ذهنتان هست، در مقایسه با فیلمی که شش هفت روز قبلش دیده باشید ــ به خصوص وقتی که روزی سه فیلم می بینید. با این مسئله چطور کنار می آمدید؟
این نکتۀ جالبی است که می گویید. خود من دو روز داشتم لیست ام را بالا و پایین می کردم. برای مثال، ما خانمی را که در اولین فیلمی که در روز اول دیدیم کاندید بهترین بازیگر کردیم، یا فیلمبردار یکی از فیلم های روز دوم سیمرغ بهترین فیلمبرداری را گرفت. من خودم سعی کردم لیست ام را ده بار بالا و پایین کنم و مرتب راجع به عوامل مختلف آن بنویسم. چون برایم خیلی مهم بود که تا حد امکان انعطاف داشته باشم. نمی توانم بگویم که صد در صد موفق بودیم، و ممکن است که در یکی دو رشته از دستمان در رفته، و به هر حال هشت سلیقه مختلف است. و همیشه می گویند که یک هیئت داوران دیگر ممکن بود جوایز دیگری بدهند.

هیچ پیش آمد که یکی از داوران با دفاع خوب و محکم از یک فیلم، رأی برخی از داوران را عوض کند و به نفع فیلم یا هنرمندی که نظر او بود رأی بدهند؟
در همۀ جشنواره هایی که داوری کرده ام، نروژ یا سوریه یا کشورهای دیگر، بسیاری از داورها علاقمند به صحبت و حرف زدن دربارۀ فیلم ها هستند. البته نه تنها راجع به خود فیلم. چون همۀ ما که در سینما فعالیت می کنیم دست اندرکاران سینمایی را می شناسیم. پس حرفها بیشتر دربارۀ چیزهایی بود مانند «دیدی که فلانی تهیه کرده»، یا «چقدر بازی فلانی خوب بود». من اعتقاد دارم که هیچکس، به عنوان مثال، نمی تواند مرا متقاعد کند فیلمی را که دوست ندارم به عنوان فیلم خوب بپذیرم. چون این اصلاً سلیقۀ من نیست. سینما هم اینطوری نیست که به زور بگویید فلان فیلم خوب است. خوشبختانه ما چنین چیزی نداشتیم. من خودم در اولین جلسۀ داوری گفتم که ببینید ما حرف هایمان را می زنیم، ولی اهل بحث نیستیم، و در نهایت هم بحث نکردیم. رأی ها را دادیم و جمع کردیم.

 

 


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی