آموزش سینما

آموزش فیلمسازی و فیلمنامه نویسی و عکاسی

آموزش سینما

آموزش فیلمسازی و فیلمنامه نویسی و عکاسی

آموزش سینما

این وبلاگ برای علاقه مندان به هنر فیلمسازی و عکاسی و فیلمنامه نویسی ایجاد شده است .

هدف این وبلاگ باز نشر مطالب سینمایی و هنری میباشد.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

استنلی کوبریک در امریکا

شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۲۸ ب.ظ

من به آن گروه از سینما‌ دوستانی تعلق دارم که نه‌تنها جذب فیلم “جاذبه” نشده‌اند، بلکه از مقایسه آن با فیلم ” ۲۰۰١، اودیسه فضایی” شاهکار استنلی کوبریک تعجب کردند. گذاردن “جاذبه” در ژانر علمی- تخیلی به‌نظر من بجا نبود و به‌غیر از تخیل و جلوه‌های ویژه، چیزی را در این فیلم “علمی” نیافتم. به هر صورت بار دیگر هردو فیلم “۲۰۰١” و “جاذبه” را دیدم و باورم به نظریه‌های بالا دوچندان شد.کتاب “استنلی کوبریک: مصاحبه‌ها” برخی از گفت‌وگوهایی که این اسطوره سینما از سال ١۹۵۹ تا ١۹۸٧ با نشریات مختلف انجام داده را جمع‌آوری کرده است. در اینجا ترجمهٔ بخش کوتاهی از گفت‌وگوی مجله “پلی ” با استنلی کوبریک در سال ١۹۶۸، همزمان با اکران فیلم “۲۰۰١، اودیسه فضایی” را می‌خوانیم.

پلی : بیشتر بحث‌هایی که درباره “۲۰۰١” شده مربوط به سمبل‌های متافیزیکی است که به فراوانی در فیلم یافت می‌شوند، مانند تک سنگ سیاه براق، پیوند مدار زمین، ماه و خورشید در هر مرحله مداخله تک سنگ در سرنوشت بشر، گرداب نهایی کلادیسکوپیک و خیره‌کنندهٔ زمان و فضا که فضانورد بازمانده را در خود غوطه‌ور ساخته و صحنه را برای تولد دوباره‌اش به‌صورت “فرزند ستاره” که در یک جنین شفاف به سوی زمین شناور است، آماده می‌سازد.”یک منتقد “۲۰۰١” را “نخستین فیلم “نیچه‌ای” نامید ‌که تم اصلی‌اش براساس نظر نیچه درباره‌ٔ تکامل بشر از میمون تا انسان و انسان خارق‌العاده (سوپرمن) است. پیام متافیزیکی “۲۰۰١” چه بود؟ه

 

کوبریک سر صحنه اودیسه فضایی ۲۰۰۱

کوبریک: من هیچ‌گاه قصد نداشتم پیامی را توسط کلمات بیان کنم. “۲۰۰١” یک تجربهٔ غیرشفاهی است. از دو ساعت و نوزده دقیقه فیلم، کمتر از چهل دقیقه آن دیالوگ دارد. من کوشش کردم یک تجربهٔ بصری ایجاد کنم که هیچ واژه‌ای بر آن برچسب نخورد و مستقیماً با یک محتوای احساسی و فلسفیِ نیمه‌هشیارانه وارد افکار شود. هدف‌ام این بود که این فیلم برای تماشاگر یک تجربه ذهنی شدید در یک سطح درونی و ناخودآگاه باشد، همانند موسیقی. اگر بخواهیم که سمفونی بتهوون را توضیح بدهیم مانند این خواهد بود که با گذاشتن یک مانع مصنوعی بین تصورکردن و لذت بردن، آن را سست و اخته کنیم. شما آزاد هستید که هرگونه برداشت فلسفی و مجازی که دل‌تان می‌خواهد درباره معنی فیلم بکنید و چنین گمانه‌زنی نشانه این است که ما موفق شدیم تماشاگران را در یک سطح عمیق با فیلم درگیرکنیم. ولی من نمی‌خواهم یک نقشهٔ راه مملو از شرح و توضیح برای “۲۰۰١” ترسیم کنم که هر بیننده‌ای خود را موظف بداند که آن را دنبال کند ودرغیراین صورت نگران این باشد که نکتۀ فیلم را متوجه نشده است.

به عقیدۀ من اگر “۲۰۰١” هرنوع موفقیتی را کسب کرده به خاطر این است که توانسته مخاطبان زیادی داشته باشد، حتی از کسانی که برای‌شان سرنوشت بشر، نقش او در جهان و رابطه‌اش با انواع پیشرفته‌ترِ زندگی اهمیتی ندارد. اما حتی اگر برای اشخاص بسیار باهوش هم برخی از عقایدی که در “۲۰۰١” می‌توان یافت به‌صورت انتزاعی عرضه شوند، بدون روح و جان و بسیار سطحی خواهند بود؛ اما تجربهٔ آن در یک زمینهٔ بصری و احساسی، می تواند در عمیق‌ترین لایه‌های درونی بیننده تاثیرگذار باشد.

پلی : بدون این‌که یک نقشهٔ راه فلسفی برای بیننده ترسیم کنید، می‌توانید به ما بگویید برداشت خود شما از معنی این فیلم چیست؟

کوبریک: نه، به خاطر همان دلایلی که پیش‌تر گفتم. ما تا چه حد امروز از تماشای “لبخند ژکوند” لذت می بردیم اگر لئوناردو زیر نقاشی‌اش نوشته بود: “این خانم لبخند می‌زند به‌خاطر این‌که دندان‌هایش خراب است!” یا “به این خاطر که سعی دارد رازی را از معشوقه‌اش پنهان کند!”؟ این عبارات به‌طور‌کلی هرگونه لذت از این نقاشی را از مردم سلب کرده و آن‌ها را به یک حقیقت، جدا از آن‌چه خود می‌پندارند، زنجیرخواهد کرد. من نمی‌خواهم این وضعیت برای “۲۰۰١” اتفاق بیافتد.

پلی بوی: آرتور کلارک دربارهٔ فیلم گفته: “اگر کسی پس از یک بار تماشا معنی فیلم را بفهمد، ما در هدف‌مان شکست خورده‌ایم”. چرا باید یک تماشاگر مجبور باشد دو بار یک فیلم را ببیند تا پیام‌ا

 

کوبریک سر صحنه اودیسه فضایی ۲۰۰۱

ش را درک کند؟

کوبریک: من با این گفته آرتور موافق نیستم و فکر می‌کنم که این را به شوخی گفته است. سرشت بنیادی تجربهٔ بصری “۲۰۰١”، دریافتِ یک واکنش غریزی و فوری از تماشاگر است که به بزرگ کردن‌اش احتیاجی نیست و نباید هم باشد. ولی اگر به‌طور کلی صحبت کنیم، هر فیلم خوب ویژگی‌هایی دارد که امکان دارد به علاقه و لذت تماشاگر در دیدن فیلم برای بار دوم بیافزاید. شتاب و حرکت فیلم معمولاً از تاثیرگذاری نکته‌های ریز و ظریف‌کاری‌هایی که در آن نهفته شده درنخستین تماشای آن جلوگیری می‌کند. اصلآ این نظریه که فیلم را فقط یک بار باید دید، گسترش مفاهیم سنتی و کهنی است که فیلم را به‌عنوان یک چیز سرگرم‌کننده ناپایدار می‌داند تا به‌عنوان یک هنر بصری. ما عقیده نداریم که یک قطعه زیبای موسیقی را فقط باید یک‌بار بشنویم یا یک نقاشی فوق‌العاده را تنها یک‌بار ببینیم، یا حتی یک کتاب عالی را یک‌بار بخوانیم. فیلم تا سال‌های اخیر از این طبقه‌بندی مجزا شده بود ولی خوشحالم که بالاخره این طرز نگاه درحال تغییر است.

پلی : اگر اجازه دهید بازگردیم به معنای فلسفی “۲۰۰١”، آیا با آن گروه از منتقدان که آن را یک فیلم عمیقاَ مذهبی خوانده‌اند، هم‌عقیده‌اید؟

کوبریک: من این را می‌گویم که مفهوم خدا در قلب “۲۰۰١” است، اما نه یک تصویر سنتی که انسان از آن دارد. من به هیچ‌‌یک از ادیان الهی باور ندارم ولی بر این عقیده‌ام که می‌شود یک توصیف علمیِ جالب از خدا ساخت؛ اگر این واقعیت را قبول کنید که فقط در کهکشان ما حدود صد میلیارد ستاره وجود دارد و هر ستاره یک خورشید زندگی‌بخش است و فقط صد میلیارد کهکشان در جهانی که توسط ما انسان‌ها قابل دیدن است، وجود دارد. اگر سیاره‌‌ای در یک مدار استوار باشد، نه زیاد داغ و نه زیاد سرد، و فرض کنید که چندین میلیارد سال فعل و انفعالات حساب‌نشده شیمیایی توسط برخورد انرژی خورشید با مواد شیمیایی در این سیاره به‌وجود بیاید، می‌توانید تقریباً مطمئن باشید که یک نوع زندگی در هر شکلی که باشد آفریده خواهد شد. این واقع‌بینی است که تصور کنیم باید تعداد بی‌شماری از چنین سیاره‌هایی وجود داشته باشد که در آن زندگی زیستی پیدا شود و احتمال این‌که برخی از این زیست‌ها دارای هوش باشند بالا است. ببینید، خورشید به‌هیچ وجه یک ستاره قدیمی نیست و سیاره‌هایش هم در تاریخچه کیهانی خُرد‌سال هستند، پس بنابراین به‌نظر می‌آید که میلیاردها سیاره در جهان هستند که زندگی هوشمندانه‌ای در سطحی کمتر از بشر و در برخی موارد برابر با بشر و در برخی دیگر صدها میلیون سال پیشرفته‌تر از ما دارند. وقتی که به این پیشرفت عظیمی که بشر در این یکی دو هزار سال به‌دست آورده، فکر می‌کنید؛ که البته در تاریخ‌شماری جهان کمتر از یک هزارم ثانیه محسوب می‌شود، می‌توانید سیر تکاملی زندگی‌های بسیار کهن‌تر از ما را تصور کنید؟ آن‌ها ممکن است از موجودات بیولوژیکی که در ذهن بیشتر از یک پوستهٔ شکستنی نیستند، به موجودات ماشینی فناناپذیر رسیده باشند و پس از گذشت قرن‌های بسیار، از این پیله هم بیرون جسته و به موجوداتی ساخته‌شده از روحیه و انرژی خالص تبدیل شده باشند با قابلیت‌های بی‌حد و هوشی که برای بشر غیرقابل تصور است.

 سینما چشم


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی