نما و حادثه در هارمونیهای ورکمایستر
این مقاله به بررسی ماهیت نما در فیلم هارمونیهای ورکمایستر(2000) از بلا تار میپردازد و به اینکه هدف بلا تار از ساماندهی فیلم به صورت مجموعهای از سکانس نماها چه بوده است. در این مقاله، نما همان حادثه است و به این نکته اشاره میشود که کیفیت شاخص نما در ورکمایستر از دو ویژگی ملموس بودن و تهی بودن نشات میگیرد. این فیلم بلا تار در تقابل با آثار میکل انجلو آنتونیونی است، که یکی از پیشگامان کلیدی در این عرصه محسوب میشود. آیا فرم نابی از حادثه وجود دارد؟ مثلا کسوف، لیوانی از آب که روی ذغالهای گرگرفته پاشیده میشود، راه رفتن شبانه در شهر- تنوع حوادث بیشمار است، با این وجود آیا رخداد، اتفاق، در همه جای فیلم مشابه است؟ آیا میتوانیم فرم ناب یک حادثه را از آنچه در یک نمونه فرضی رخ میدهد جدا کنیم؟ آیا تفاوتی بین اتفاق و آنچه رخ میدهد وجود دارد؟ آیا رخداد، خواه طلوع خورشید باشد یا تاس ریختن، حرکت سیارات باشد یا تلوتلوخوردن یک آدم مست، همیشه مشابه است؟ آیا یک حادثه واحد در هر حادثهای تکرار میشود؟